جدول جو
جدول جو

معنی لوی ئیل - جستجوی لغت در جدول جو

لوی ئیل
پنجمین سال از سال های دوازده گانۀ تقویم ترکی، سال نهنگ
تصویری از لوی ئیل
تصویر لوی ئیل
فرهنگ فارسی عمید
لوی ئیل
سال نهنگ، سال پنجم از دورۀ دوازده سالۀ ترکان
لغت نامه دهخدا
لوی ئیل
سال نهنگ
تصویری از لوی ئیل
تصویر لوی ئیل
فرهنگ لغت هوشیار
لوی ئیل
سال نهنگ، سال پنجم از دوره دوازده ساله ترکان
تصویری از لوی ئیل
تصویر لوی ئیل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قوی ئیل
تصویر قوی ئیل
هشتمین سال از سال های دوازده گانۀ تقویم ترکی، سال گوسفند
فرهنگ فارسی عمید
یکی از ماههای ترکان، رجوع به قوی شود
لغت نامه دهخدا
عزئیل (بمعنی کسی که خداوند او را تقویت وتسلی میدهد). نام سه تن است: 1- پسر چهارمین قهات، و پدر عزی ئیلیان که پسرش الیصافان رئیس خانوادۀ قهاتیان بود، و عمیناداب که از بنی عزی ئیل نیز رئیس بود، یعنی در ایام داود. 2- رئیس شمعونی که در ایام حزقیا او و برادرانش اولاده یشعی را که هم از اولاد عمالقه در وادی جدور بود نابود ساختند. 3- شخص لاوی از خانوادۀ یدوثون که در تطهیر و تقدیس هیکل بعد از آنکه آحاب آن را تدنیس نموده بود. (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
نام مورخ نامی آتن از قرن سوم قبل از میلاد. (تاریخ ایران باستان ج 1 ص 69)
لغت نامه دهخدا
ترکی سال گوسبند از سال های دوازدهه ترکان یکی از دوازده سال سنوات ترکان سال گوسفند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوی ئیل
تصویر قوی ئیل
((قُ یْ ئِ))
یکی از دوازده سال دوره سنوات ترکان، سال گوسفند
فرهنگ فارسی معین